تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دانشجویان روانشناسی میاندواب و آدرس student1390.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 168
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 187
بازدید کل : 114358
تعداد مطالب : 213
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1
جایگاه علیت باوری در روان شناسی علمی
علیت باوری یا همان جبرگرایی (determinist) یکی از فرض های کلیدی روان شناسی علمی است که روان شناسان در بررسی ماهیت انسان به آن اشاره می کنند.
علیت باوری یا همان جبرگرایی (determinist) یکی از فرض های کلیدی روان شناسی علمی است که روان شناسان در بررسی ماهیت انسان به آن اشاره می کنند. مقصود از علیت باوری در نگاه روان شناسان این است که کل رفتار تعین شده است. حال این سوال قابل طرح است که آیا تنها یک نوع علیت باوری وجود دارد یا می توان از انواع آن سخن به میان آورد. به اعتقاد بی. آر هرگنهان ما می توانیم از علیت باوری زیستی، علیت باوری محیطی، علیت باوری اجتماعی ـ فرهنگی و علیت باوری روانی سخن بگوییم. حال به صورت گذرا در این مقاله به توضیح هر یک از این مقوله ها می پردازیم.
● علیت باوری زیستی
این نوع از علیت باوری، شرایط فیزیولوژی یا آمادگی های ژنتیکی را برای تبیین و توجه رفتار در کانون خود قرار می دهد. رویکردی که بر علیت باوری زیستی بیش از همه تاکید دارد رویکرد تکاملی است که در آن رفتار انسان و حیوان محصول «آمادگی های به ارث برده شده از گذشته تکاملی طولانی» است.
● علیت باوری محیطی
آنچه در این نوع از جبرگرایی اصل به حساب می آید محرک های محیطی است که در واقع عوامل تعیین کننده شکل گیری رفتار به حساب می آیند. در توصیف ماهیت و پیامدهای این نوع از علیت باوری عبارت زیر مفید به نظر می رسد: «نظریه رفتار، تاکید دارد که رویدادهای محیطی نقش مهمی در تعیین کردن رفتار انسان دارند. منبع عمل، در درون فرد قرار ندارد بلکه در محیط قرار دارد. با کسب آگاهی کامل از نحوه ای که رویدادهای محیطی بر رفتار تاثیر می گذارند، آگاهی کامل از رفتار کسب خواهیم کرد. همین ویژگی نظریه رفتار، یعنی تاکید آن بر رویدادهای محیطی به عنوان عوامل تعیین کننده عمل انسان است که آن را از سایر رویکردها به ماهیت انسان مجزا می کند...
اگر نظریه رفتار موفق شود، گرایش معمولی ما به مسوول دانستن افراد برای اعمالشان و نگاه کردن به درون آنها برای پی بردن به امیال، خواسته ها، قصدها و...، برای توجیه کردن اعمال آنها، جای خود را به گرایش کاملا متفاوتی خواهد داد... گرایشی که به موجب آن مسوولیت عمل در رویدادهای محیطی جستجو خواهد شد.» (شوارترولیسی، ۱۹۸۲، ص ۱۳ به نقل از هرگنهان، ۱۳۸۹، ص ۲۱).